دختری دارم ۲۸ ساله که ازدواج کرده ویک پسر دوساله هم دارد همسرش متاسفانه خیلی اهل زندگی نبود واینکه چشمش به دنبال زن های دیگر بود، روزی دخترم بمن گفت که دیگر اورا دوست ندارد البته که با کلام خدا کمی اورا راهنمایی کردم او به ظاهر حرفهای مرا گوش میکرد اما در باطن با او مجادله میکرد طوری که همسرش در پیش هر کسی به او آسیب میزد یا فرزند کوچکش را با بیرحمی میزد ومن در دعا برای زندگی او وهمسرش وفرزندشان ایستادم حتی از کلیسا خواهش کردم که برای دخترم در دعا باشند این موضوع چند ماهی گذشت ومن همه روزه برای او و زندگیش در دعا هستم تا اینکه عمل کار خداوند در زندگیش نمایان شد طوری که زنان غریبه به او زنگ میزنند واو جواب نمیدهد وعشقش به همسرش وفرزندش بیشتر شده چرا که از خداوند خواستم عشق و محبتش را به فراوانی در زندگی دخترم بریزد وکاری کند که همسرش چشمانش به غیر از زن وفرزندش کسی را نبیند واجازه ندهد کسی در زندگیشان تفرقه ایجاد کند وهمچنین از او خاستم که زبانی محبت آمیز به دخترم عطا کند وازدواجشان را در پیشگاه خودش تقدیس کند والان بدون هیچ مشکلی در کنارهم با خوشی زندگی میکنند وخداوند این رابطه را که در حال شکسته شدن بود شفا بخشید واین زندگی از نو بنا شد به نام عیسی آمین
2 پاسخ
هللویاه جلال برنامت خداوندم. من خیلی شاهد این موضوع در زوجهای جوان هستم که خداوند عیسی را ندارن و درتمام نا امیدی یا دارن میجنگن یا دارن جدا میشن اما در عیسی مسیح شفا و آزادی هست. هللویاه🙏❤
خدا را شکر جلال بر نام خدا