اولا اینکه مسئله اشتباهی هست که در ایران به کار برده میشه درمورد دین، جایی که باید کلمه مذهب به کار برده بشه کلمه دین به کار برده شده. چون دین نمیتونه چندتا باشه. دین یعنی دینداری، دینداری یعنی پیروی خدا، انجام اراده خدا ، زندگی برای خدا و دین یک چیز بوده. در انجیل آیهای هست که میگه مث فرزندان عزیز به خدا، پدر آسمانیتون اقتدا کنید. شبیه او بشید. این یعنی دینداری. حتی در ترجمه انگلیسی کلمه دینداری میشه خداگونهگی، شبیه خدا شدن. چون ما شبیه خدا آفریده شدیم طبق کلام خدا. در تورات موسی نوشته شده بود که خدا انسان را به صورت و شباهت خود آفرید. انسان تصویر خداست منعکس کننده جلال اوست به این صورت آفریده شده و دین ارتباط با خداست. مسئله مجموعه قوانین نیست. دین اون ارتباط زنده با خداست راه رفتن با و طریقت با خداست. چون خدا یکی است دین یکیست راه یکیست. و این شامل همه پیغمبران میشه همونایی که خدا از ابتدا فرستاد و عیسی مسیح که بالاترینشون هست چون کلمه خدا بود که انسان شد و همه پیغمبران به عیسی اشاره میکردند و اوست دین. و او زنده است بعد از مرگ زنده شد و به آسمان صعود کرد، ۱۰ روز بعد روح خودش رو فرستاد و الان از طریق روح خودش که روحالقدس نام داره در ما ساکن است. و حضور مسیح در ما دین داری است. و او راه ماست مسیح گفت من راه و راستی و حیات هستم. پس دین یکی است و مذاهب فرق میکنند و مذاهب زیاد هستند بیش از ۵۰۰۰ سال پیش مذاهب شروع شدند. ما مذاهب ابتدایی دارم که به تدریج پیچیدهتر شدند. اسلام که ۱۴۰۰ سال پیش اومد آخرین مذهب نبود و بعدش مذاهب دیگه اومده خود بهائیت بر فرض در ایران قرن ۱۹ شکل گرفت و بعد از اون مذاهب جدید شکل گرفتند. در دروس الهیات درسی هست به نام مذاهب جدید آنهایی که طی ۱۰-۴۰ سال اخیر شکل گرفتند. از همون ابتدای تاریخ مدون، ۵۰۰۰ سال پیش، مرتب مذاهب بودند. انسان بدون مذهب نمیتونه زندگی کنه چون مسئله این هست که ما چرا اینجا هستیم از کجا آمدیم ، کجا میریم، معنی زندگی چیست و… .اینها ذهن بشر رو مشغول کرده و مذاهب ساخته شدن و آورده شدن. اسلام آخرین مذهبی نیست که آورده شده بله بخاطر بعضی از دلایل اسلام مثل مسیحیت و بودیسم شد اما کامل نیست حتی اگه بگیم آخرین مذهب اومده. مذهب کامل نیست. در مذهب و مکتب اسلام آیاتی داره به نام ناسخ و منسوخ و این آیات طی چند قرن بعد از اسلام توسط مسلمانان پیدا شده و توی حوزههای مذهبی مسلمانان درس داده میشه. قرآن در ۲۰۰ جا خودش، خودش رو انکار میکنه. مثل آیات مکه و مدینه. فلسفه اسلام در مکه و مدینه متفاوت است. اسلام در مکه یک بدعت مسیحی است.خدیجه همسر محمد مسیحی بود و عضو یک کلیسایی بودند که ترد شده بود از سوی جامعه. چون محور اصلیش بدعت بود. اسلام در مکه به عنوان یک بدعت مسیحی شروع شد و در مدینه تبدیل به یک مذهب جدا و مذهب ضد مسیحی شد. توی مکه صلحآمیز بود و بعد اومد مدینه و جهادی و جنگجو شد با وجو شمشیر اسلام پیشرفت و جا گرفت و اینها رو میبینیم که این آیات همدیگرو رد میکنند