راه و راستی و حیات

THE WAY, THE TRUTH & THE LIFE

عیسی به او گفت:" من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچ‌کس جز به واسطۀ من، نزد پدر نمی‌آید. "(یوحنا 14 :6)

آیا مطمئن هستید انجیل بهتر از قرآن است؟ میشه دلایلتون رو بگین؟

بله، نه تنها انجیل بسیار بهتر از قرآن است بلکه تنها پاسخ خدا به همه مشکلات انسانی و تنها راه آنها به اوست.
و برای توضیح این پاسخ، کمی درباره این دو کتاب توضیح می دهیم:
قرآن:
• کتابی است که مسلمانان اذعان دارند کلام خداست که بر بنیان‌گذار اسلام طی ۲۳ سال نازل شده، ولی در تضاد با همه کتاب های الهی این کتاب:
• شامل ۲۰۰ آیه است به نام آیات ناسخ و منسوخ که به قول خود مسلمانان همدیگر را نسخ یا نقض می‌کنند. یعنی قرآن در ۲۰۰ جا، خودش خودش را انکار می‌کند و آیاتی از سوره‌های مکه در تضاد با آیاتی از سوره‌های مدینه قرار گرفته‌اند. یعنی فلسفه اسلام در مکه و مدینه متفاوت است. و دلیل آن:
• اسلام در مکه بعنوان یک بدعت مسیحی صلح‌آمیز شروع شد. خدیجه زن محمد عضو یک کلیسای بدعتی کاتولیک بود که از سوی جامعه اصلی مسیحیت طرد شده بودند. پسر‌عموی او وَرَقه‌اِبن‌نوفِل اسقف آن کلیسا بود و از جوانی محمد او را تعلیم داد تا رهبر جدیدی برای عرب ها شود و آن ها را متحد کند تا از فروپاشی آن ها جلوگیری کند. ولی اسلام در مدینه تبدیل به یک مذهب جدا و ضد مسیحی شد. آن صلح‌آمیز بودن را از دست داد و در مدینه ستیزه‌گر و جنگجو شد چون فقط با خطابه و بدون معجزات در مکه نتوانست چندان پیروانی پیدا کند و در مدینه متوسل به شمشیر شد و به عنوان یک جنبش جهان‌گشا و از نظر مادی ثروتمند کننده خیلی‌ها را به خود جذب کرد. یعنی یک جنبش سیاسی و دنیوی که براساس شهوت جسم، خواهش چشم و غرور زندگانی لباس مذهب بر خود گرفت.
• و برای اینکه مسلمانان متوجه این سیر از نظر اخلاقی نزولی اسلام نشوند سوره های این کتاب به ترتیب نزول مرتب نشده اند بلکه مخلوط شده اند و به ترتیب از بزرگ تا کوچک مرتب شده اند.
• ۲۰٪-۲۵٪ قرآن را هیچ مسلمانی درک نمی کند حتی اگر عربی بداند چون زبان اصلی بکار رفته یکی از شاخه های زبان آرامی شمال عربستان و غرب اردن است که با مکه و مدینه فاصله بسیار زیادی دارد و تا بجای لغات عربی، ریشه آرامی آنها را قرار ندهید و حروف صدادار آرامی را روی آنها قرار ندهید مفهوم پیدا نمی کنند. ولی وقتی این کار را می فهمید تازه میفهمید که آنها سرود های کلیسایی و موعظه های مسیحی هستند.
• طبق سند ّهای تاریخی، داستانهای خیلی از سوره ها از کتابهای داستان کودکان مسیحی یا کتب یهودی آن منطقه گرفته شده اند و بعنوان وحی آسمانی به مسلمان اعلام شده اند، مانند داستان اصحاب کهف و داستان یوسف و زلیخا.
• در دنیای امروز حدود ۳۱ نمونه از قرآن وجود دارد که همه آن‌ها هم با یکدیگر در تضاد هستند. در قرآن کلمه نجات حتی یک بار هم ذکر نشده است و آینده انسان و بشریت مانند یک معما باقی مانده که فقط الله از آن اطلاع دارد. یعنی برای مسلمانان به هیچ عنوان امکان بخشیده شدن گناهان، پاک شدن از آنها، نجات از عواقب (گناه و مرگ ابدی و جدایی همیشگی از خدا) و دوستی و رابطه صمیمی و شخصی با خدا وجود ندارد.
انجیل:
• در مقابل کتابی که بین مسلمانان به انجیل معروف است و مسیحیان آن را عهد جدید می‌نامند توسط ۹ نفر از شاگردان عیسی مسیح نوشته شده است. و موضوع عمده آن خبر خوش نجات از گناه، مرگ جاودانی و داوری ابدی توسط زندگی بدون گناه عیسی، مرگ او بر صلیب به عنوان کفاره گناهان بشریت، رستاخیز او از مردگان بعد از ۳ روز برای پاک و پارسا کردن انسانها، صعود او به آسمان بعد از ۴۰ روز و نشستن بر دست راست خدا برای سلطنت بر کا‌ئنات، نازل کردن روح‌القدس بعد از ۱۰ روز که تولد کلیسا را رقم زد که بدن فیزیکی او بر زمین است(حافظ: فیض روح‌القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد) و مکاشفه واضح اینکه آینده جهان و بشریت چه خواهد بود. در انجیل مسیح کلمه خداست که انسان شد و به همین جهت بالاتر همه انبیا حقیقی است که فقط کلام خدا بر آنها نازل شد و همه بر او شهادت دادند. در عهد جدید او می‌گوید:« من راه و راستی و حیات هستم. هیچ کس نزد پدر جز به وسیله من نمی‌آید». کسی که دارای هر دو طبیعت الهی و انسانی است تنها کسی است که می‌تواند انسان‌های گم شده را به خدا بپیوندد. و این کار را او و رسولان او که کتاب عهد جدید را نوشتند فقط با موعظه و معجزات مافوق طبیعی انجام دادند که امروزه هم بعد از ۲۰۰۰ سال هر روزه اتفاق می‌افتد.

این کتاب با اون کتاب خیل فرق میکند. نجات و شفای کلی وجود بشری در مقابل مذهبی که هیچ تغییری بنیادی در شخص بوجود نمی آورد و قلب و روح جدیدی به او نمی‌دهد، و به همین جهت همه چیز در او کهنه باقی میماند. به قول مولوی: «آمد مسیح از آسمان در حلقه بیچارگان بهر شفای عاشقان استاد دانا آمده». فقط مسیح از آسمان آمد. همه پیغمران از زمین برخواستند، حتی پیغمبران حقیقی، چه برسد به پیغمبران دروغین. دین و دینداری که همان خداگونگیست یعنی این. بقیه فقط مذهب‌اند – تلاش انسان برای ساختن پلی که به خدا ختم نمیشود و در آخر زندگی انسان در قعر دره سرنگون می‌شود. خداگونگی یعنی اتحاد با خدا . دریافت طبیعت او در ما تنها بوسیله مسیح و انجیل او امکان پذیر می‌باشد. انجیلی که هم کتابی است که همه کتاب‌های قبل از خودش یعنی تورات، زبور و صحف انبیا باز می‌کند و هم خبر خوشی که برنامه و هدف والای خدا برای بشریت از آعاز تا پایان و حتی بعد از پایان که خلقت آسمان و زمین جدید است) توضیح داده شده است. تنها راه. چون وقتی خدا یکیست، راه هم یکیست.
در کتاب قرآن مفهوم نجات وجود ندارد. مفهوم زندگی وجود ندارد. خلقت انسان چگونه، بر اساس چه، برای چه بوده، احوال جهان چرا بدینصورت است و پایان جهان به چه صورت خواهد بود، توضیح داده نشده است. چیزی که در کتاب مقدس هست در انجیل و تورات جواب این داده شده. آغاز دنیا و پایان چگونه خواهد بود و چرا الان دنیا به این صورت هست.

بایگانی‌ها

دیدگاهتان را بنویسید