درود عزیزان، زهره هستم 

من ۴۰ و اندی سال مسلمان بودم و سعی میکردم با اعمالم خدارو خشنود کنم. ۲۵ سال نماز خوندم و روزه گرفتم. حجاب داشتم و نذری میدادم و تمام مدت برای مشکلاتم از اسامی امام ها استفاده میکردم و اونهارو صدا میکردم .همچی داشتم ،خونه،ماشین ،رفاه و همسرم همیشه جیبش پر پول بود اما انگار هیچی نداشتم ، آرامش نداشتم ،امنیت نداشتم ، رابطه درست با خانواده و همسرم نداشتم . و افسرده و ناامید بودم تا جایی که افسردگی شدید گرفتم و کابوسهای وحشتناک میدیدم بطوری که وقتی با وحشت و گاهی فریاد بیدار میشدم هنوز تا چند ثانیه اونارو میدیدم. ۲سال و نیم دارو خوردم و سختی کشیدم تا بهتر شدم بعداز چند سال کوتاه دختر که ۱۴ ساله شد بطور وحشتناکی مریض شد البته مریض روحی ( دیو زده) شد . سرع داشت و میگرن و بشدت افسردگی .شب تا صبح خواب نداشت و اذیتش میکردن .چند بار خودکشی کرد. خلاصه تا اونجایی که برادرم ایماندار شده بود و عیسی مسیح زندگیشون شفا داده بود .به من گفت خواهر فقط عیسی میتونه زندگیتو شفا بده اما من بشدت مذهبی بود و نمیتونستم قبول کنم . ۴ سال به بدبختی گذشت و دخترم داشت از بین میرفت و خودم موهام سفید شد. روزی سر سجاده نماز سرمو بالا گرفتم با دلی شکسته به خدا گفتم ،تو خدای موسی یا خدای عیسی و یا خدای محمد هستی؟ و اشک میریختم و گفتم انگار نمشناسمت از کودکی به من گفتن محمد و اسلام اما حالا میگن عیسی مسیح حقیقته،خداوندا حقیقتتو بهم نشون بده، اونجا بود که در قلبمو باز کردم و خداوند در قلبم کار کرد و اونو شناختم ، فورا دخترم شفا گرفت و امروز که ۸ سال از ایمانم میگذره زندگیم در آرامش و شفا قرار داره. دخترم زندگی سالم ودر خداوند داره، من باهمسرم کنار هم آرامش داریم . عیسی جان شکرت که وارد قلب و زندگیم شدی و منو لمس کردی و زندگیمونو شفا دادی.آمین