شهادت ایمان و زندگی من :
فرشید هستم
در یک خانواده به شدت مذهبی به دنیا اومدم. هم خانواده پدر و هم مادر. از بچگی تو روضه و هیئت بزرگ شدم. مداحی و مکبر نمازو ، هیئت و روضه. اما همیشه یه چیزی کم بود تو زندگیم و اینو در زندکی و روح و جانم حس میکردم. انگار خدایی نمیدیدم. همیشه از وقتی درس رو کنار گزاستم کار کردم و زحمت کشیدم اما هیچوقت نه تنها جلو نمی افتادم، بلکه پول هم تو جیبم نبودو بدبیاری پشت بدبیاری. ورشکستگی، بدهی و…. با وجود پروژه های کاری و مالی عالی اما….
بعد از اردواج توی به مهمونی فهمیدم پسر عمه ام مسیحی شده. یه چیزی از درونم گفت بهش گیر بده و بپرس. کلام رو توی گوشی واسم فرستاد با چند موعظه که روزها توی ماشین به جای آهنگ کوش کردم و شروع کردم به خواندن کلام.
بعد از چند ماه تصمیم گرفتم قلبم رو به مسیح بدم.
ایمان اوردم اما برای خودم و توی خلوت خودم.
چندین سال ایمان مخفی و تنهایی داشتم بدون ارتباط با کلیسا. برکاتی دیدم تو زندگیم به واسطه توکل و ایمان و دعا. اما دور بودن از محیط کلیسا باعث شد یواش یواش فقط ایمان اسمی داشته باشم و باز مشکلات مالی هرروز بیشتر از قبل. به واسطه یه زوج عزیز که آشنایی باهاشون خودش شهادتیه، با این کلیسا اشنا شدم. و درگیر با مسایل روحانی ، دعا و پرستش. اولش مقاومت کردم. اما خدا منو خوانده بود. و اتفاقی که باید می افتاد افتاد. روز به روز وجود خداوند و مسیح رو در زندگیم بیشتر دیدم، کار کردن روح القدس رو میدیدم. ملاقات خداوند در دعاها و….
الان بعد از گذشت دوسال، من که از کارو درامد و مسایل مالی ناامیدو خسته شده بودم، به فیض پدر شغلی با وجهه اجتماعی عالی که خودش شهادتی پربرکت هست و درامدی خوب دارم، و برای اولین بار در زندگیم نظم مالی رو دارم تجربه میکنم.
این همه ش به واسطه تقدیم قلب و زندگی به خداوند هست و ایمان دارم که تازه اول راهم. چون طبق وعده خداوند ایمان دارم:
آنکه در من کاری را آغاز کرد تا به آمدن مسیح به کمال میرساند.
یک پاسخ
آمین جلال بر نام خدا . خدا را شکر